زن در پرتو تاریخ
انجنير سخي ارزگاني انجنير سخي ارزگاني

زن در پرتو تاریخ

قسمت دوم

 

نظام مرد سالاری و يا پدر شاهی :

   از آنجائیکه  مرد از نظر  ساختار  فیزیکی  و جسمانی  نسبت  به  زنان  مشکلی نداشت و نیروی بدنی اش مانند زن  به  تخلیه هم  نمی رسید .  و همچنان  مسؤلیت اولاد  داری ، امور  منزل  وغیره   را  نیز مانند  زن  به  دوش  نداشت  و نیروی  جسانی اش هم  بیشتر از زن باقی  بود . فلهذا مرد ، با استفاده ازنتایج همچو  دست آوردها  و ارزش های  زن ،  خود  را  آماده  پيکار  کرد . او  زود   توانست   که  از عهده   کارهای  سنگين  توليدی  پيروزمند  به  در آيد .  و از  طرفی  هم  مرد همواره  زن   را  بار دار  می نمود  و  زن  هم  ناگزير  به   مسايل  حامله  داری  و طفل داری  و امور منزل مواجه  ميشد و  به  خانه  میخ کوب  می گردید   و  به  کارهای  تولیدی  رسیده  نمی توانست . همين  بود که  زن   تدريجا   نقش  خويش  را  در  توليد  از  دست  داده  و  گرفتار  کانون  خانواده   شد  که  « اسارت »  ،  « حق  تلفی »  و «  بيچارگی »  اش از همين جا نطفه  گرفت  و  روابط   ظالم  و مظلوم میان  جنس مذکر و مؤنث  در مناساب اجتماعی وغیره  پدیدار گشت .

    القصه اينکه مرد آهسته آهسته  مسؤليت های  توليدی  و امور اجتماعی  و ديگر را  به عهده  گرفت ؛ تا اينکه  رفته رفته ، نقش  مرد  در  توليد  متبارز  و برجسته گرديد و مقام غالب را بدست آورد . برعکس ،  نقش  زن  در توليد کاهش  يافت  و اساس « زوال » نظام  مادر سالاری ازهمين جا آغاز شد.  یعنی با آغاز زوال مادر شاهی است که  نطفه های  اسارت  زن  تدریجا  در تمام   روابط  اجتماعی  پدیدار گشته  و  توسعه  می یابد .  و همچنان  نمادهای  اقتصادی ،  فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی وغیره شیوه  تولید و نظام  برده  داری  تدریجا  به جوانه  زدن  می آغازند  تا اینک در بستر روند  تکامل  خویش  به  مثابه  اولین  «  شیوهء مسلط  تولید »  استبدادی و استثمارگرانه در جامعه  تثبیت شد.

      بدين  طريق  تمام  امورات  توليدات  مادی  ،  معنوی  و اجتماعی  در اختيار مرد  قرار گرفت  و نظام  « مرد سالاری »  و يا «  پدر شاهی »  ظالمانه جانشين  نظام عادلانه  مادر سالاری  در جامعه  گرديد .  اين  نظام  مرد سالاری در  روند تکاملی بعدی خود ، اولين  نظام « بردگی »   را  به  زايش  و  پیدایش   گرفت . از اين  به  بعد جامعه به  طبقات  ظالم  و مظلوم و استثمارگر و استثمار شونده تقسيم  گرديد  که  تمام  بی عدالتی ،  خون  ريزيها ،   بي دادگريها ،  تجاوزات ،  جنگها ،  حق  تلفی  زنان ،   پايمال  شد  حقوق عوام الناس ، کشتارهای  جمعی ،  نابودی  تمدنها ، کله  منارها ،  و  امثالهم  از همين  نظام  مرد سالاری  و طبقاتی  بردگی  مايه  گرفت  و مرد  توسط  مرد  نيز به  بردگی  گرفته  شد  و  ذبح  کردن  انسان  وکله منارها ، کشتارهای  دسته جمعی جامعه  نیزآغاز شد و زنان با وحشی  ترین  شیوه  ذریعه  مرد  سالاران  و مستبدین جنس  مذکر به  کنيزی و اسارت غمبار و حتا سنگسارشدن ها ، قتل ها و زنده به گورشدن های تاريخ  تا امروز گير ماند.

   یعنی  با زوال «  مادر سالاری »  و ظهور «  مرد سالاری »  نه  تنها  نخستین اساسات « اسارت » زن  از سوی  مرد آغاز گردید ، بل  بنیاد « کشتن »  انسان ، « بردگی »  زن  و مرد ، «  جنایت  »   و امثالهم  توسط   جنس  مذکر ( نرینه )  ظالم ، خود سر ،  وحشی ، ویرانگر  در جامعه  پایه  و مایه گرفت .

   پس اگر گنه  کار هم  شوم ، گفته  می توانم  که  منبعد جنس مؤنث ( مادینه)  در موقعیت هابیل صادق ،  بیگناه  ،  مظلوم  و محکوم ؛  و  جنس  مذکر ( نرینه)  در مقام  قابیل خودکامه ، تجاوزگر و قاتل در نظام  اجتماعی- سیاسی  جامعه عرض وجود نمود که  ناخرسندی  خداوند  ناشی از چنین  کردارهای  ضد  انسانی  بشر نیزخوب  قابل  درک  می باشد .

 

نخستين مرحله آغازين مظلوميت زن در تاریخ :

   ما يک ضرب المثل داريم که می گويد :

 « جزای نيکی ، بدی است . »

 زن  تمام  دست آوردهای  مادی  ، اجتماعی و معنوی  و هنری  خويش  را  بدون عوض  و به  خاطر همسرداری  و زندگی مشترک ، سرنوشت  مشترک  ،  تکثیر و توسعه نسل بشر و ترقی تمدن در اختيار مرد  گذاشت .  به جای آنکه زن پاداش  را  از  سوی  مرد  نصيب  گردد ، از آغاز  نظام  طبقاتی  ظالمانه  تا  اکنون  به  دام های  گوناگون  حق تلفی ، اسارت ، کنيزی  وهزاران  جنايت  ديگر از طرف  مرد سالاران  متحجر و سنگ دل  و آنهم  در عصر کنونی  بیشتر در جهان  سوم  و  به  خصوص  در کشورهای اسلامی مواجه هستند .

   همچنان  زنان  دراین  عصر اتم  و انترنت   در ممالک  پیشترفتهء  صنعتی نیز به  شکل  نوینی  زیر بار ستم  مرد  سالاران  مدرن  و مافیای  بزرگ  بین المللی قرار دارند که  خیلی ها  وحشت آور و فاجه آفرین  نیزاست .

   زن در تاریخ  و  حیات  روزمرهء  جامعه  بشری  به  مثابهء یک واقعیت عینی کتمان ناپذیر وجود دارد که تحت ستم ها ، اسارت ها ،  محرومیت ها ،  اهانت ها  و  شکنجه های  گوناگونانی دیگری  در  نظام  اجتماعی  قرار داشته  و اکنون  نیز در این عصر مدرن در زیر نام های  « دین »  ، « دموکراسی »   و « مدرنیته »  ظلم های مری و نامری  بر  زنان ادامه دارند که  قلم  از نوشتن  و زبان از گفتار آن کامل عاجز اند .

 

نظام برده گی :

    زن در نظام  بردگی  به حيث  يک  انسان  شناخته نمی شد . زيرا  سيستم  نظام  بردگی  نخستين  و خشن ترين نظام طبقاتی و مستبد در عصر باستان  بود  که  از سوی مرد سالاران و صاحبان زور و زر اداره می شدند و نا  انسانی ترين ظلم  و تعدی در مورد زنان و حتی بالای بردگان مرد و کنيزان زن به شدت هرچه  تمام تر اعمال می گرديدند .

    زنان را مانند  غلامان مرد ، چهارپايان  جزء  مالکيت  خصوصی  خويش می دانستند  و  مردسالاران هر  وقت  طبق دلخواه  خويش ، زنان  را  مورد  خريد  و فروش  وغیره قرار می دادند . زنان  را  به  مردان  ديگر  به  قرض  و  يا  بطور هديه و کرايه می دادند . اگر کوچکترين  خطای از  زنان  سر  می زدند ،  مردان  برده دار ، زنان  را  به درخت می بستند و شلاق می زدند  و حتی  در موارد  هم  زنان  و بردگان مرد  را کشته  و يا زنده دفن گورستان ها می کردند .

    در عصر استبداد  بردگی ، طاقت فرساترين  و سنگين ترين  کارها  را  هم  به  عهده  زنان  و  بردگان  مرد  گذاشته  می شدند  که  در اين  راستا  دو  راه  وجود  داشت :  يکی اينکه ،  زنان  در جريان  دشوارترين  کارهای اجباری  برده داران  و مرد سالاران ، جان های عزيز شانرا  از دست می داند.  و ديگری  آن  بود  که  زنان مظلوم  ناگزير دست  به خود کشی  می بردند، تا در گورستان ها به صورت گویا « آزاد »  و « آرام »  بخوابند و تا هم بدون نام و هویت الی ابد بخوابند .

 

 


نمونه های چندی از مظلوميت زنان در تاريخ :

 

1- مظلوميت زن در استراليا :

    در قاره  استراليا ، زن  حق  نداشت  که   با  شوهرش  بالای  سفره   يکجا  نان   بخورد .  زن  بايد  صبر می کرد  که  در ختم دسترخوان اگر پس مانده شوهرش باقی می ماند بعد زن اجازه داشت آنرا نوش جان  کند . در ايام  قحطی  و گرسنگی مرد ، زن  را  می کشت  و گوشت  اورا  می خورد  و  رفع   گرسنگی  می کرد. يعنی با خوردن گوشت زن ، مرد خود  را  از هلاکت و گرسنگی نجات می داد  و ادامه  حیات  می نمود .

 

2- مظلوميت زن در يونان قديم و روم :

    زنان  در يونان  و روم  به  عنوان  کالای  تجارتی  و امتعه  در  بازار خريد  و فروش  می شدند . و يا  جهت  ارضاء  شهوت  مردان  به  بازار های  تن  فروشی ( فاحشه گری  و یا روسپیگری )  به  کار گرفته می شدند . در اين  کشورها  زنان  شريک   زندگی   مردان  به  حساب  نمی آمدند . علاوه  بر آن  شوهران ،  زنان  خويش را به دوستان خود بخشش می کردند و يا به قرض و يا به کرايه می دادند . حتی متفکرين آنوقت می گفتند که :

 «  زن دارای  روح  انسانی  نيست ،  و بدين  جهت  حق  ندارد که  بعد از وفات  شوهرش زندگی کند . »

 

3- مظلوميت زن در جامعه يهودی :

   در اين  جامعه  هم  زن  مانند  بردگان  ، الاغ ،  زمين ،  اجناس   وغيره  جزء  مالکيت  صاحبان  قدرت  و مردسالاران  و برده داران  به  شمار می رفت .  تولد دختر در يک خانواده موسوی  غم و اندوه فراوان  را  در پی داشت . و برعکس ، تولد  پسر  باعث  سرور  و  شادمانی اعم  از  زنان  و  مردان  می گرديد   و  مرد سالاران  نوزاد  پسر را  حتی  سبب  افتخار دين ،  دنيا و آخيرت  خودها  نیز تلقی  می نمودند .

 

4- مظلوميت زن  در جامعه مسيحی :

    جالب است که انجمن های مسيحی در ايتاليا و اسپانيا پس از تحقيقات زياد  بدين نتيجه  رسيدند که  در ميان  زنان ، تنها حضرت مريم  مادر حضرت  عیسی ( ع )  انسان  بوده  و دارای  روح است . و ديگر  زنان  فاقد  صفت  انسانی اند  و روح شان  جاويد نيست ،  و بلکه برزخی است ميان انسان و حيوان .

 

5- مظلوميت زن در شهر روم :

   با تسلط  نظام   وحشيانه  بردگی  و مردسالاری   بود  که  پدر در يک  خانواده رومی ،  نه  تنها اختیار فروش دختر خويش را به  خود  اختصاص می داد ،  بلکه بلکه اختیار  کشتن  دخترش  را  نيز داشت .

    وقتيکه  رئیس خانواده  دخترش را  به  شوهر ميداد ، اين اختیار و ميراث  مرد سالاری  پدر دختر  به  داماد  بطور ارثی  واگذار و انتقال می يافت .  يعنی  قانون غير انسانی پدرسالاری را بعد از اين داماد  مو به مو به مورد اجراء قرار میداد . و همين  ميراث  نسل اندر نسل ادامه  پيدا  کرد  و اکنون  نيز اين  سنت  و فرهنگ در جوامع عقب  نگاه  داشته  شده  و به خصوص ممالک اسلامی  و از آنهم خاص تر در افغانستان متأسفانه عام گردیده و تطبیق می گردد .

 

6- مظلوميت زن در بابل :

    زمانيکه  در اين  سرزمين  دختر به عنفوان  جوانی ميرسيد ،  پدرش  اورا مثل کالای  تجارتی  و  حيوانات  در  بازار به  معرض  فروش  قرار ميداد . و از پول  فروش  دخترش  امرار  معشيت  و  زنده گی می نمود .

 

7- مظلوميت زن در هندوستان :

    در قانون اساسی هند قديم  نفرت از زن را اين چنين بيان کرده است :

« مرض وبا ، مرگ ، دوزخ ، زهر ، افعی و آتش بهتر از زن است . »

    در اين کشور  وقتی  که  شوهر  زن  می مرد ، قانونا  خانمش  را  زنده با جسد شوهرش  يکجا  می سوختاند ؛ تا روح شوهرش  در قبر تنها نباشد . ماداميکه  زن خود  را  زنده  با جسد شوهرش  به آتش  می سوختاند ، اين گونه سوختن و ساختن جاهلانه  زن  علامت  وفاداری ، عشق و عاشقی ناب  و پاک  نسبت  به  شوهرش قلم داد می شد. در اين  مورد  شعر « صايب »  را ميخوانيم :

چون زن هندو کسی درعاشقی مردانه  نيست       سوختن  بر شمع  خفته کار هر پروانه نيست

    وای بر اين « عشق »  لعنتی که  زن  زنده  به  کام آتش  فرو می رود  تا  گويا « وفا داری »  زن  به جسد شوهر مرده اش ثابت گردد ! خدايا !  مرز بی خردی و جهالت تا کجا است ؟

     در ميان قبايل وحشی هندی ، هم دختران را به  قتل  می رساندند ؛  زيرا  بودن  آنها  را  مايه  ننگ و نفرت  برای  قبايل  خود  می دانستند .

 

8- مظلوميت زن در عربستان :

    قبل ازظهور  دين اسلام ، نظام  برده  داری  در عربستان  حاکم  بود. در  میان برخی از قبایل وحشی زنان  حتا حق حيات خويش را نداشتند  و مردان ،  زنان  و دختران نوزاد را  زنده  به  گور  می کردند . در عربستان از يک  جهت  از ترس اينکه  در جنگ  با  دشمنان ،  دختران  شان  به  اسارت  بروند   و برای  دشمنان فرزندی به دنيا  می آورند  و بعد اين  فرزندان  را  در جنگ عليه  پدران  دختران  اسير در جنگ  قرار داده  و بر  پدران غالب  مي گردند . بناء  بر اين  قبل از اين حادثه  پدران ،  دختران   خويش   را   زنده   به  دست   خويش  به   قبرستان می سپردند  و خود را راحت می پنداشتند . عده ای  از قبايل ،  دختران  خويش  را  به  فحشاء  وادار  می کردند و از اين  راه  پول   بدست   می آوردند  تا  امرار معاش کنند .  و  برخی  ديگری ،  دختران  خويش  را  بناء  بر فقر اقتصادی و گرسنگی می کشتند تا  از حفاظت شان  بی غم گردند .  در اين  میان  برای  برخی  از قبایل  وحشی  جامعه هم  داشتن  دختر بدترين  ننگ و نفرت  به  شمار ميرفت .

 

 


ضرب المثل های اهانت آميز نسبت به زنان :

    در اين  کلمات  قصار که  در قالب ضرب المثل های  تخريش کنند  و غم انگيز نسبت به  زنان آمده ،  بيانگر خصم و دشمنی مردسالاران متحجر و بی خرد بوده  که  حتی قلب  يک  انسان  بی احساس  را  نيز مغموم  و متأثر می سازد . از جمله  برخی  تعبيرها  و  ضرب المثل های   ضد انسانی   و ضد علمی  بعضی از  مرد سالاران   کشورهای  جهان   را  نسبت  به  زنان از  نگارش  عبدالکريم  بی ازار شيرازی  چنين می خوانيم :

 ايرانيان :       (  زن بلاست  ولی هيچ   خانه ای   بدون  بلا نباشد .  )  ،

 تايلنديها  :     ( به مار سمی و زن محبوب اعتماد  مکن  . ) ،

 ارژانتی ها :   ( زن بد  و خوب ، هردو چوب  نياز دارند . ) ،

 هندوها :       ( زن    دروازهء  اصلی  جهنم  است . ) ،

 لاتنی ها :      ( هر جا فتنه است ، زنی   وجود  دارد . )  ،

 آلمانی ها :     (  وقتی زنی بميرد ،  فتنه ای  از جهان کم می شود . ) ،

 فرانسوی ها : ( زن صابون مرد است. ) ،

 آيرلندی ها :   ( زن شيطان را می فريبد . ) ،

 روسها :        (  نه جوجه را مرغ مید انند و نه زن  را  انسان ؛  قلب زن جنگل تاريک است . )

    از چنين  نگرش ها  بر  می آيد  که  آنها  انگيزه های  اصلی  نافهمی  و کاستی های فکری و اجتماعی زنان را در جامعه و کلا عوامل عقب مانی نظام اجتماعی- سیاسی  جامعه  را  پي ريزی  کرده  نتوانستند  و با عقده  و بی خردی  خودها همه کوزه و کاسه  را  بی رحمانه بر سر زنان کوفتند . و بدتر اينکه  سرنوشت  انسانی  زنان  را مجزاء از مردان تلقی کردند  و مردان  را  «  عاقل العقل »  و زنان  را  « ناقصل العقل »  پنداشتند . سوال در این است که جنس مرد منجمله مرد سالاران  چرا کوچکترین  نواقص  ، جهالت  ،   جنایت  ،  خیره  سری ،   جباریت  مردان مستبد و انسان کش را  به  صحنه  نکشیدند  و اکنون  نیز نمی کنند ؟  زیرا  طبقات  حاکم  و خودکامهء  مرد سالاران  قدرت  را  از  مردم   و جامعه  با  زور غصب  نموده   و  بر  جهان  ادعای  خدایی هم  می کنند  و حتا  از  کوچکترین  اشتباه  و جنایت خودها همواره سرباز می زنند و خودها را بیگناه تلقی می کنند .

 

نمونه چندی از ضرب المثل های تعصب انگیز نسبت به زنان افغانستان:

    ضرب المثل های  ذيل  بيانگر ماهيت  ضد انسانی  و زن  ستيزی  مردان ( نه همه مردان )   بی خرد  و ظالم  مرد  سالاران   متحجر افغانستان اند  که  از  بطن فرهنگ  و شؤن نظام  ملوک الطوايفی قد  برافراشته  و بيش از نصف پيکر لطيف جامعه را از تحرک و پویایی به سوی تمدن  جدید  باز داشته اند  که  مثال  زنده آن  کارنامه های  ننگين و ضد انسانی و ضد اسلامی اخوانی های اسلام  نما و طالبان  و همفکران شان هم  بودند  که  حتا  جهان بشريت را خوب تکان دادند و دین خدا  را  در خدمت قدرت فردی ، سیاسی وغیره خودها  قرار دادند .

   آقای حاج  کاظم  يزدانی  مورخ  نامدار کشور ما ،  رمز دشمنی  مرد  سالاران  متحجر  به  خصوص   جوهر اسلام  نمایان  سنتی  و زن  ستیز افغانستان   را  با  ضرب المثل های شان نسبت به زنان چنين افشاء می دارد :

« زن  ناقص  العقل  است ،

 زن  دام   شيطان  است  با  زن   مشوره  کن  و لاکن  برخلاف  نظرش عمل کن ،

 زن قبرغه کج  است ،

 زن   را  به  زر بخر و  با لگد بزن ،

 جنگ را زن  شروع  می کند مرد  تمامش می کند . » ( 1 )

 

پایان قسمت دوم

_________________________________________________________________________

پاورقی :

1 -  ( فرهنگ عاميانه طوايف هزاره ، مولف یزدانی )

 

 

 

 

 


December 11th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي